اخلاق ما

در این قسمت توصیه هایی برای اصلاح اخلاق ما ذکر گردیده است که در صورت عمل به آنها زندگی در جامعه آرامش بیشتری خواهد داشت و بسیاری از رذیلت های اخلاقی از قشر بی سواد گرفته تا باسواد، کم درآمد تا ثروتمند چه در کوچه و خیابان، چه در ادارات و چه در دانشگاه  از بین خواهد رفت.


جمله‌ای که زشت رفتار شدنمان را قطعی می‌کند!


مدتی است که اصطلاحی بین مردم رایج شده است که : "اعصاب نداریم" و این جمله گویی کلید توجیه هر بد اخلاقی و بدرفتاری شده است ، اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناشایستی که انجام می دهیم مبرّا می کند .

خشم

مثلا راننده ای که در خیابان در انظار عمومی زبان به فحاشی گشوده و رانندگان دیگر همه را با هم یک جا بهرمند می کند ،آیا با یک کلمه گفتن "اعصاب ندارم" حق همه را به جا آورده و رضایتشان را جلب کرده است؟

یا وقتی بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان دوست و همکارمان فریاد می کشیم و در نهایت با هزارتا منت گذاشتن می گوییم "اعصاب نداریم" و انتظار دلجویی هم داریم، آیا همین جا ختم موضوع است؟ تمام شد و رفت؟

پس کی می خواهیم رفتار زشت "پرخاشگری" خودمان را درمان کنیم ،کی میخواهیم حق الناس های زاییده این رذیله را از گردنمان برداریم؟  

 


نهی از پرخاشگری در روایات


"پرخاشگری" رذیله ایست سمی که دنیا و آخرت ما را به باد می دهد ، رذیله ای که ائمه معصومین علیهم السلام  به شدت از آن نهی کرده اند می فرمایند:

* رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: بد اخلاقى‏ و درشت خوئى اعمال را فاسد مى‏کند هم چنان که سرکه شیرینى عسل را.( عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه غفارى و مستفید ج‏2/38/باب 31)

پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بد اخلاقى.( مشکاة الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 489)

در روایت آمده است که: «گناهانى که پرده‏ها را پاره مى‏کند: قرض بدون نیت ادا و اسراف در خرج و بخل بر خانواده و فامیل و بداخلاقى‏ و کم صبرى و تنگدلى و کسالت و سبک شمردن دین داران است.» (آداب راز و نیاز به درگاه بى نیاز (ترجمه عدة الداعی) 175)


* از رسول خدا پرسیدند که شومى چیست؟ فرمود بد اخلاقى‏.( إرشاد القلوب / ترجمه رضایى،ج‏1، 324)


*امام صادق علیه السّلام فرمود : پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند از توبه شخصى که داراى اخلاق بد است کراهت دارد. عرض شد که: اى رسول خدا! این چگونه است؟ فرمود: [زیرا] هنگامى که از گناهى توبه مى‏کند در گناهى بزرگتر از گناه گذشته واقع مى‏شود. (جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه افراسیابى 281/ 69)

در حدیثی از پیامبر (صلى الله علیه و آله) می‎خوانیم که فرمودند: «بیش‎ترین چیزی که امت من به سبب آن وارد بهشت می‎شوند تقوی و حسن خُلق است»


پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند که فرمود: شما را سفارش مى‏کنم به حسن خلق زیرا خوش اخلاق بدون شک در بهشت است و از بد اخلاقى‏ بپرهیزید که بد اخلاق بدون شک در جهنم است.( احتجاجات ( ترجمه بحار الأنوار)،ج‏2،350)


این هشدار پیامبر صلی الله علیه و آله را جدی بگیریم می فرمایند بد اخلاق بدون شک در جهنم است، اگر ما دست از این کج خلقی ها و ناسازگاری هایمان که مصداق کامل بداخلاقی است برنداریم شک نکنیم که جایمان جهنم است.

 

چگونه از جهنم به بهشت برویم؟


در مقابل رذیله بد اخلاقی فضیلت حسن خلق و خوش رویی را داریم که در روایات ائمه علیهم السلام بسیار به آن سفارش شده است ،اگر می خواهیم از جهنمی که با بدخلقی هایمان تدارک دیده ایم رهایی یابیم راهش خاموش کردن و گلستان کردن آن با باران خوش اخلاقی و حسن خلق است .


در حدیث جامع و جالبی از امام صادق (علیه السلام) در تعریف حسن خُلق چنین آمده است، یکی از یاران امام پرسید: «تعریف حسن خلق چیست؟» امام (علیه السلام) فرمودند: «با نرمش و مدارا با مردم رفتار کنی و سخن خویش را پاکیزه گردانی، و برادرت را با خوش رویی ملاقات کنی». (1)


اخلاق

در حدیثی از پیامبر (صلى الله علیه و آله) می‎خوانیم که فرمودند: «بیش‎ترین چیزی که امت من به سبب آن وارد بهشت می‎شوند تقوا و حسن خُلق است». (2)

در حدیث دیگری حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «کامل ترین شما از نظر ایمان کسی است که اخلاقش نیکوتر باشد». (3)

و در حدیث دیگری از مولای متقیان علی (علیه السلام) است که فرمودند: «حسن خلق روزی‎ها را فراوان می‎کند و بر محبت دوستان می‎افزاید». (4)

در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) آمده که فرمود: «از سوء خلق پرهیز کنید که این عمل سرانجام صاحب خود را به آتش دوزخ گرفتار می‎کند». (5)

شاید بگویید: "ای بابا ولمان کنید در این شرایط خراب کی می تواند خوش رو  و خوش اخلاق باشد؟مگر برای ما اعصاب گذاشته اند ؟"


بله حق با شماست برخی شرایط محیطی روح و روان ما را آزار می دهد و جایی برای آرامش نمی گذارد ،با این حال باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که تحمل این ناملایمات برای ما آرامش دنیا و آخرت را در پی دارد. و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی است مستقیم به جهنم و سوختن و رنج کشیدن تا ابد.


امام صادق علیه السّلام فرمود : پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند از توبه شخصى که داراى اخلاق بد است کراهت دارد. عرض شد که: اى رسول خدا! این چگونه است؟ فرمود: [زیرا] هنگامى که از گناهى توبه مى‏کند در گناهى بزرگتر از گناه گذشته واقع مى‏شود


پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) می فرمایند: «اى على، سفارشى به تو مى کنم و آن را حفظ کن؛ زیرا اگر این سفارشم را حفظ کنى پیوسته در خیر و نیکى هستى. اى على، کسى که خشمش را ـ که بتواند آن را انجام دهد ـ فرو ببرد، خداوند در روز قیامت امنیت و ایمانى مى دهد که مزه اش را مى چشد». (7)


پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «إِذا غَضِبْتَ فَاسْکُتْ؛ هرگاه خشمگین شدى سکوت کن». (8)

اگر ما همین یک سفارش از پیامبر عزیزمان را رعایت کنیم شاهد این همه حرمت شکنی و فحاشی و قتل و ...در جامعه نخواهیم بود.

ما باید بیاموزیم به جای کج خلقی و بد اخلاقی و جدال با همدیگر ،به خاطر رضای خداوند متعال شایسته ترین رفتار را به عنوان یک انسان داشته باشیم نه چون حیوانات وحشی فقط در فکر دریدن همدیگر باشیم.


از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ، کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یوْمَ الْقیامَةِ؛ هر کس خشمش را از مردم باز دارد، خداوند نیز در روز قیامت خشمش را از او باز خواهد داشت». (9)


پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «إِذا غَضِبَ أَحَدُکُمْ، فَلَیتَ وَضَّأْ بَالْماءِ الْبارِدِ، فَاِنَّ الْغَضَبَ مِنَ النّارِ؛ هرگاه یکى از شما خشمگین شد، با آب سرد وضو بگیرید، زیرا خشم از آتش است». (10)


امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «شَرُّ النَّاس مَن لایعفُوا عَن الزِّلّة وَ لا یستُرِ العَورَة؛ بدترین مردم کسی است که از لغزش دیگران عفو و گذشت نکند و عیب‌پوشی ننماید». (11)

 

پی نوشت ها :

1. بحارالانوار، ج 68، ص 389، ح 42

2. اصول کافی، ج 2، ص 100، ح 6

3. بحارالانوار، ج 68، ص 287، ح 34

4. غررالحکم و دررالکلم، ج 6، ص 399

5. بحارالانوار، ج 68، ص 383

11. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 12

8. محجّة البیضاء، ج 5، ص 308

9. وسایل الشیعه، ج 11،ص 298

10. محجّة البیضاء، ج 5، ص 305  

فاطمه محمدی بیده             

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=232520 

 


 

 با تأمل در آیات قرآن و روایات, متوجه این مطلب می شویم که خداوند شداید و بلاها را مخصوصاً متوجه کسانی می کند که مورد لطف و رحمت خاصه او هستند. شداید و سختی ها در حقیقت تحفه های الهی می باشند.  

              تاثیر سختیها در رشد و تکامل انسان 

 

در حدیث آمده است: (اِنَّ اللهَ یَتَعاهدُ للمؤمِن بِالبَلاء کَما یَتَعاهد الرجل اَهله بِالهَدیه مِن الغیبهٔ; خداوند بنده مؤمن را به وسیله فرستادن سختی و مشکل یاد می کند, آن طور که یک مرد هنگامی که در مسافرت است, با فرستادن یک هدیه, خاندان خود را یاد می کند و مورد محبت و نوازش قرار می دهد.)

در حدیث دیگری وارد شده است: (إنّ الله إذا اَحَبّ عَبداً غَتَّهُ بِالبلاء غَتّاً; خداوند وقتی که بنده ای را دوست بدارد او را در شداید غرق می کند.)

و نیز وارد شده که رسول اکرم(ص) حاضر نبود از غذای کسی تناول کند که هیچ وقت شدت و سختی و گرفتاری به سراغ او نیامده است و این را علامت عدم قابلیت او و دور بودن او از خدا می دانست.

در روایتی از امام علی(ع) می خوانیم: (اَلبلاء للظّالم اَدب وللمؤمنِ اِمتحان وللاولیاء دَرَجهٔ;۱ سختی ها برای افراد ظالم وسیله هشدار و زنگ بیدارباش و برای مؤمنان آزمایش و وسیله رشد و برای مردان وارسته و اولیای خدا وسیله کسب درجه است.)

اگر سختی ها منفور و بد بودند, هیچ گاه خداوند محبوب ترین کسان خود, یعنی انبیا و ائمه اطهار را به آن ها مبتلا نمی کرد. امام علی(ع) در خطبه ۹۴ نهج البلاغه تمامی دشواری های زندگی را آزمایش الهی می داند و دنیا را محل آزمایش و حوادث آن را جنبه آزمایش معرفی می کند که موجبات ترقی و کمال انسان را فراهم می نماید.

از نکات قابل توجه در سیره آن امام این است که همواره هم خودشان, خدا را در مقابل وجود سختی ها شکر می کردند و هم به دیگران این فرهنگ ارزش مند اسلامی را می آموختند.

 

فراز و نشیب ها به جهان, روح می دهد

اگر کسی در تمام عمر هیچ وقت بیمار نمی شد, ارزش تندرستی را نمی فهمید. وقتی که بعد از یک دوره تب داغ و سوزان و سردرد شدید و بی خوابی جان کاه, بهبودی باز می گردد, چنان طعم تندرستی در ذائقه جان انسان شیرین می شود که هر زمان به یاد آن دوره درد و رنج می افتد, می داند سلامتی و تندرستی چه گوهر پر ارزشی است.

اگر آرامش زندگی هرگز دستخوش طوفان ها نمی شد, اصلاً آرامش مفهومی نداشت و ارزشی نمی یافت. اصولاً زندگی یک نواخت ـ حتی مرفه ترین زندگی ها ـ خسته کننده, بی روح و مرگ بار است. بسیارند کسانی که با وجود یک زندگی مرفه و خالی از هرگونه ناآرامی و ناراحتی, آن چنان به ستوه آمده اند که دست به خودکشی زده اند, یا دائماً از زندگی خود شِکوه داشته اند.

مواجهه با شداید, مربی و مکمل و صیقل ده و جلابخش و کیمیا اثر است. دانشمندان گفته اند: بزرگ ترین دشمنی هایی که درباره اطفال و کودکان می شود, همان است که پدران و مادران ناآگاه از اصول تربیتی به عنوان محبت و مهربانی برای فرزندانشان انجام می دهند; یعنی نوازش های بی حساب, مانع شدن از برخورد با سختی, نازپرورده کردن آن ها و… این ها است که طفل را بیچاره و ناتوان بار می آورد.

ژان ژاک روسو در کتاب امیل می گوید: (اگر جسم, زیاد در آسایش باشد, روح فاسد می شود. کسی که درد و رنج را نشناسد, نه لذت شفقت را می شناسد و نه طراوت ترحم را, چنین کسی قلبش از هیچ چیز متأثر نخواهد شد و بدین سبب قابل معاشرت نبوده, مانند دیوی خواهد بود در میان آدمیان.)۲

(تُریدونَ إدراک المعالی رخیصهًٔ/ ولابُدَّ دونَ الشّهد مِن إبَرِ النَّحل; شما رسیدن به مقام های بلند را ارزان می خواهید, در حالی که کنار شهد, چاره ای جز نیش های زنبور عسل نیست.)  

 

سازندگی شداید در رشد و تکامل انسان

خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه می کند و اقسام کوشش ها و مجاهدت ها را جلوی پای آن ها می گذارد; تکالیفی گوناگون برخلاف طبع آسایش طلب آن ها برای آنان مقرر می دارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود, نفوسشان به عبودیت خدا عادت کند و این وسیله ای است برای این که درهای فضل و رحمت و عنایت پروردگار به روی آن ها گشوده شود.

(لایُبلَغ السؤال الاّ بعدَ مُؤلمهٍٔ/ ولایَتِمُّ المُنی الاّ لمَن صَبَرا; حاجت و نیاز آدمی برآورده نمی شود, مگر پس از تحمل سختی و درد و آرزو برآورده نمی شود مگر برای کسی که صبر کرده است.)

امیرمؤمنان علی(ع) در نامه خود به عثمان بن حنیف, فرماندار خویش در بصره, این قانون را گوشزد می کند که در ناز و نعمت زیستن و از سختی ها دوری گزیدن, موجب ضعف و ناتوانی می شود و برعکس, زندگی کردن در شرایط دشوار و ناهموار, آدمی را نیرومند و چابک و جوهر هستی او را آب دیده و توانا می کند. آن گاه می فرماید: درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان محروم اند, چوب محکم تر و دوام بیشتری دارند, برعکس, درختان باغستان ها که دائماً مراقبت شده اند پوست های نازک تر دارند و بی دوام ترند.۳

خداوند برای تربیت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه, شداید و سختی ها را گنجانده است. در برنامه تشریعی, عبادات را فرض کرده و در برنامه تکوینی, مصایب را بر سر راه بشر قرار داده است. گرسنگی, ترس, تلفات مالی و جانی, شدایدی است که در تکوین پدید آورده شده تا موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی شود. سختی و گرفتاری, هم تربیت کننده فرد و هم بیدارکننده ملت ها است.

در روایات اسلامی می خوانیم که خداوند بندگان شایسته اش را بیشتر دچار ناگواری ها می کند: امام صادق(ع) می فرماید: (اِنَّ اَشَدَّ الناس بَلاءً الانبیاءُ ثُمَّ الذین یَلونهُم ثُمَّ الاَمثل فَالامثلُ;۴ سخت ترین ناگواری ها نصیب پیامبران می شود و سپس هواداران و کسانی که بیشتر ارتباط مکتبی با انبیا دارند.)

در حدیثی می خوانیم که خداوند بندگان با ایمان خود را به وسیله سختی ها و بلاها می پروراند, همان گونه که مادر فرزند خود را با شیر پرورش می دهد. قرآن با صراحت می فرماید: سختی ها برای تضرع و زنگ زدایی قلب است: (وَلَقَد اَرسلنا اِلی اُمَمٍ مِن قبلک فَاخذناهم بالبأساء والضراء لعلهم یتضرعون.)۵  

 

در نهادِ بلاها خیر است

در شکم گرفتاری ها و مصیبت ها, نیک بختی ها و سعادت ها نهفته است. قرآن در این زمینه می فرماید: (فَانّ مَعَ العُسرِ یُسراً إنَّ مَعَ العسر یُسراً;۶ پس حتماً با سختی آسانی است, (آری) حتماً با سختی آسانی است.)

این خصوصیت مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها, مقدمه کمال ها و پیش رفت های او است. به قول شاعر عرب:

(إن کنتَ تَطلبُ عِزّاً فادَّرِع تَعَباً/ أو فارضَ بالذّلِ واختَر راحَهٔ البدن; اگر عزت و بزرگی طالبی, پس ذره ای از رنج و خستگی بپوش, یا به ذلت و خواری راضی باش و تن پروری را انتخاب کن.)

علامه اقبال لاهوری می گوید:

گر کسـی شب ها خـورد دود چراغ

گیرد از علم و فن و حکمت, سراغ

نکته دیگری که نباید آن را فراموش کرد, امیدواری در سختی هاست. ناامیدی و یأس هیچ گاه نباید بشر را تحت تأثیر خود قرار دهد. حضرت علی(ع) می فرماید: (عِند تَناهی الشدهِٔ تَکون الفُرجهٔ وَ عِند تَضایقِ حلق البلاء یَکون الرَّخاءُ;۷ چون سختی ها به نهایت رسد گشایش پدید آید و آن هنگام که حلقه های بلا تنگ گردد آسایش فرا رسد.)

اعتقاد به قضا و قدر الهی سبب می شود که انسان در خوشی ها و شادی های زندگی سرمست نشده و به موفقیت ها و کامیابی ها مغرور نشود. قرآن در این مورد می گوید: (لِکَیلا تأسوا علی ما فاتَکم ولاتَفرحوا بِما آتیکم واللهُ لایُحبّ کُلَّ مُختالٍ فخورٍ;۸ تا بر آن چه از دست شما می رود دلتنگ نشوید و به آن چه به شما رسد دل شاد (مغرور) نگردید و خداوند دوست دار هیچ متکبر خودستایی نیست.)

ییکی از ثمرات بلاها و شداید, به ارمغان آوردن تواضع و فروتنی برای انسان ها است. در حدیثی می خوانیم که اگر فقر و مرض و مرگ نبود, هیچ نیرویی سر انسان را خم نمی کرد و هم چنان به گردن کشی خود مغرور بود.۹

ییکی از دانشمندان اسلامی که به استقامت و پشتکار معروف است, می گوید: من درس استقامت از حشره ای به نام (جعرانه) فراگرفتم. داستانش این گونه است: روزی در مسجد جامع دمشق, در کنار ستون صافی نشسته بودم, حشره جعرانه را دیدم که می خواست از روی سنگی صاف بالا رود و بالای ستون در کنار چراغ بنشیند. من از ابتدای شب تا نزدیکی های صبح در کنار این ستون نشسته بودم و شاهد تلاش و پافشاری شگفت آور این حشره کوچک بودم که چگونه سعی می کرد از ستون بالا برود. این حشره هفت صد بار از روی زمین تا میانه ستون بالا رفت ولی هربار در بین راه شکست خورده و بر روی زمین می افتاد. از تصمیم و اراده این حشره, فوق العاده در تعجب فرو ماندم. برخاستم, وضو گرفته و نماز گزاردم. وقتی به آن حشره نگاه کردم, دیدم سرانجام به خواسته خود رسیده و در کنار آن چراغ نشسته است.۱۰

(گوته) در مورد تأثیر آلام و شداید در روحیات انسان می گوید: آلام و شداید, هوش انسان را تیزتر می کند. طوفان های حوادث, روحیات انسان را تقویت می نماید.۱۱

افراد قوی و نیرومند کسانی هستند که در گهواره رنج پرورش یافته اند. آن ها می توانند در برابر طوفان های مصایب مقاومت کنند. ولی کسانی که در مهد عزت و نعمت, پرورش یافته اند با یک نسیم سرد پژمرده و با یک باد شدید از جای کنده می شوند.

انسان در پرتو مصایب, قوای دماغی خود را به کار می اندازد و نقشه ابتکار را به دست می گیرد و در حقیقت, مشکلات گوناگون مشوق و محرکی برای چاره جویی است و تشویق و تحریک نردبان ترقی می باشد. سیل همیشه در سرزمین های نرم اثر می کند و در دل آن جای می گیرد, ولی در سرزمین های سخت و سنگلاخ اثر شومی از خود نمی گذارد. سیلِ حوادث روزگار نیز درباره افراد خشن و سخت و قوی, بی اثر است, ولی افراد ناتوان را از پای درمی آورد.

 

    پاورقیها:

۱ـ بحارالانوار, ج۸۱, ص۱۰۸.

۲ـ مرتضی مطهری, بیست گفتار, ص۱۸۳.

۳ـ نهج البلاغه, نامه ۴۵.

۴ـ بحارالانوار, همان, ص۱۹۵.

۵ ـ انعام(۶) آیه ۴۲.

۶ ـ انشراح(۹۴) آیه ۵و۶.

۷ـ نهج البلاغه, حکمت۳۵۱.

۸ ـ حدید(۵۷) آیه ۲۳.

۹ـ توحید صدوق, ص۴۰۲

۱۰ـ مرتضی نظری, عوامل موفقیت در تحصیل, انتشارات مدرسه, ص۱۰۶.

۱۱ـ جعفر سبحانی, رمز پیروزی مردان بزرگ, انتشارات نسل جوان, ص۱۵۵. 

 

 

   سازمان آموزش و پرورش استان خراسان 




شیرین کننده‌ی زندگی


زندگی همین است ، گاهی نمی توان قواعد بازی را تغییر داد ، گاهی نمی توان از بازی کردن انصراف داد بلکه باید سکوت کرد و ادامه داد.

صبر، مقاومت، تحمل

تقصیر ما نیست ، تقصیر قصه هایی است که با آنها بزرگ شده ایم. قصه هایی که همیشه ، پر از خوبی و خوشی بود.دلداه هایی که به هم می رسیدند و سال ها با خوبی و خوشی زندگی می کردند.صاحب فرزندان زیبا و سالمی می شدند. قصه هایی که شخصیت های آن زیبا بودند ، مهربان بودند و اگر کسی هم پیدا می شد که نا مهربان بود و بدجنس ، خیلی زود به سزای اعمالش می رسید.

ما از کودکی یاد گرفتیم ، زندگی یعنی همین اما وقتی بزرگ تر شدیم و عمر بازی ها تمام شد و دنیای واقعی را شناختیم ، دلمان گرفت .بعضی از ما افسرده شدیم ، بعضی از ما عصبی شدیم .گاهی ناامیدی زندگی مان را تیره کرد . زمین و زمان را مقصر می دانستیم .

از پدر و مادرمان که برای مان سنگ تمام نگذاشتند تا مدرسه ای که معلم هایش خوب نبود. کنکور دادن که یکسال از عمرمان را تلف کرد .

دوستانی که نارفیق بودند ، بیماری که ناخواسته به زندگی مان آمد .همسری که آنگونه نبود که ما می خواستیم تا .......

لیست نداشته هایمان را گذاشتیم مقابلمان و دیدیم بین زندگی مان و آنچه در قصه های کودکی مان برای مان گفتند و رویاهای نوجوانی خیلی فاصله افتاده .

بعد ها هم درهزار توی زندگی ، مدام گله کردیم ، ناراضی بودیم و مشکلات هم گویی فهمیدند که در مقابل شان کم آورده ایم ، روز به روز بیشتر بر روح ما تاختند اما کاش از همان ایتدا می دانستیم زندگی صحنه ی مبارزه ایست که گاهی بسیار سخت می شود و نتایج کارهایمان با حساب و کتاب هایمان، متناسب نخواهد بود .کاش مادر بزرگ هایمان به ما می گفتند قرار است وارد دنیایی شویم که در بعضی مواقع طبق عقل و منطق ما خیلی نا عادلانه است .کاش به ما می گفتند پایان قصه ها همیشه یک طور نیست.

اما دیگر زمان کاش و ای کاش گذشته است . فرصت زندگی آنقدر نیست که نیمی از آن را به دنبال مقصر بگردیم . اگر می خواهیم از عمر باقی مانده لذت ببریم و با رضایت ، شادی و آرامش زندگی کنیم ، باید یک چیز را به خوبی بیاموزیم و آن صبر کردن است.

صبر کردن رفتاری است که اگر عادتمان شود ، به آسانی از مقابل مشکلات ، ناملایمات ،رفتارهای نامناسب و به طور کلی هر انچه که آزرده مان می کند عبور خواهیم کرد.

البته مفهوم صبر به معنای دست روی دست گذاشتن و همیشه از حق خود گذشتن و یک زندگی متفعلانه نیست  بلکه یک سبک هوشمندانه ی رفتاری است که اگر درست انجام شود ، بسیار مفید خواهد بود.

افراد زیادی را دیده ایم که مدام از مشکلات می نالند و غصه می خوردند و گمان می کنند که در حال صبر کردن هستند در صورتی که صبر همراه با رضایت است نه شکایت!

در زندگی همه ی افراد از همان کودکی مشکلات مختلفی وجود دارد ، بعضی ها خیلی زود والدین شان را از دست می دهند ، مشکلات مالی ، سختی های تحصیل ، تشکیل زندگی مشترک و در برخی مواقع عدم هماهنگی زوجین ، نداشتن فرزند ، اختلاف با خانواده ی همسر، بیماری، مشکلات فرزندان ،سختی های تربیت یک اولاد صالح  و حتی در گام های ملموس تر زمانی که می خواهیم عادت بدی را ترک کنیم و یا به وظایف دینی مان عمل کنیم .....

در دنیایی که هر روز ممکن است یک اتفاق جدید برای مان بیافتد و خیلی از مسائل قابل پیش بینی نیست ، بهترین راه این است که یاد بگیریم چگونه صبر کنیم.این یک سلاح خوب است برای خلع سلاح کردن سختی ها.

 

در زیر حدیث قدسی آورده شده که صبر را هدیه ای از جانب خداوند معرفی کرده است:

جبرئیل نزد پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- آمده و عرض کرد: خداوند تبارک و تعالی مرا با هدیه ای نزد تو فرستاده است که پیش از تو به کسی چنین هدیه ای عطا نفرموده است.

رسول خدا فرمود: آن هدیه چیست؟

گفت: الصبر و احسن منه.

صبر و نیکوتر از صبر...

حضرت فرمود: فما تفسیر الصبر؟ تفسیر صبر چیست؟

جبرئیل گفت: تصبر فی الضراء کما تصبر فی السراء و فی الفاقه کما تصبر فی الغنی و فی البلاء کما تصبر فی العافیه فلا یشکوا حاله عند الخلق بما یصیب من البلاء. حدیث قدسی

صبر، مقاومت، تحمل

صبر کردن در سختیها چونانکه در خوشیها و در تهیدستی و فقر همچنانکه در توانگری و غنی و در بلا چنانکه در عافیت. و نیز شکایت نکردن به مخلوقات در آنچه از بلا و گرفتاری میرسد.1

این حدیث قدسی  می تواند یکی از بهترین سر مشق های ما برای تمرین صبر کردن باشد.اگر تلاش کنیم در سختی و فقر و توانگری ،یک رفتار و منش از خود نشان دهیم و بدون ناله و بی تابی با شرایط کنار بیاییم ، هم زندگی خودمان شیرین می شود ، هم اطرافیانمان از کنار ما بودن لذت می برند .

انسان های صبور ، دوست داشتنی ترند ، می توانید امتحان کنید . از همین امروز اگر فرزندتان کاری را کرد که موجب عصبانیت ما شد ، بجای فریاد زدن بر سر او ،بعد از کمی صبر ، عاقلانه رفتار کنید. اگر همسرتان با اخلاق نامناسبش باعث رنجش شما شد ، صبر کنید و بیاندیشید که چرا چنین رفتاری از او سر زده و یک راه حل مناسب برای برخورد با چنین رفتاری پیدا کنید.  اگر این سبک زندگی تان شود هم خودتان آرامش بیشتری دارید و هم اطرافیانتان.

 

پی نوشت:

1-بحار الانوار جلد 66 صفحه ی 373

 

ندا داودی

بخش خانواده ایرانی تبیان

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=232645





عفو کردن نشانه ضعف نیست!


در برابر دشمن هرگز نباید خشونت، نخستین برنامه باشد، بلکه اخلاق اسلامى ایجاب مى‏کند که نخستین برنامه عفو و گذشت باشد، اگر مۆثر نشد آن گاه متوسل به خشونت شد.


عفو
عفو، نشان ضعف نیست!!

وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ (بقره 109)

بسیارى از اهل کتاب (نه تنها خودشان ایمان نمى‏آورند، بلکه) از روى حسدى که در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمانتان به کفر بازگردانند، با اینکه حقّ (بودن اسلام و قرآن،) براى آنان روشن شده است، ولى شما (در برابر حسادتى که مى‏ورزند، آنها را) عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش بفرستد، همانا خداوند بر هر کارى تواناست.

بسیارى از اهل کتاب (مخصوصاً یهود) بودند که تنها به این قناعت نمى‏کردند که خود آئین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مۆمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر چیزى جز حسد نبود. قرآن در آیه فوق به این امر اشاره کرده‏ است.

«عفو» یعنى بخشیدنِ خلاف، «صفح» یعنى نادیده گرفتنِ خلاف.

دشمن که در دل آرزوى کفر شما را دارد، در عمل از هیچ توطئه و نقشه‏اى خوددارى نخواهد کرد. روشهاى اقدام آنها همان طرح سۆالات بى‏جا، وسوسه‏ها، القاى شبهات و مى‏باشد که باید نسبت به آنها هشیار بود.

 

نکته‏ها:

1- و "اصفحوا" از ماده "صفح" در اصل به معنى دامنه کوه، پهنى شمشیر، و یا صفحه صورت است، و این جمله معمولا به معنى روى گرداندن و صرف نظر کردن به کار مى‏رود، و با قرینه جمله" فاعفوا" معلوم مى‏شود که این روى بر گرداندن به خاطر قهر و بى اعتنایى نیست بلکه به خاطر گذشت بزرگوارانه است.

شما با ایمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتى مى‏یابید که دشمنان به شما رشک و حسد مى‏ورزند و مى‏خواهند شما به جهل، شرک و تفرقه‏ى زمان جاهلیّت برگردید. «وَدَّ کَثِیرٌ»،«لَوْ یَرُدُّونَکُمْ»

ضمنا این دو تعبیر نشان مى‏دهد که مسلمانان حتى در آن زمان آن قدر قوت و قدرت داشتند که عفو و گذشت نکنند و به مقابله با دشمنان بپردازند، ولى براى اینکه دشمن اگر قابل اصلاح است اصلاح شود، نخست دستور به عفو و گذشت مى‏دهد، و به تعبیر دیگر در برابر دشمن هرگز نباید خشونت، نخستین برنامه باشد، بلکه اخلاق اسلامى ایجاب مى‏کند که نخستین برنامه عفو و گذشت باشد، اگر مۆثر نشد آن گاه متوسل به خشونت شوند.

2- جمله" إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ" ممکن است اشاره به این باشد که خداوند مى‏تواند هم اکنون نیز شما را از طرق غیر عادى بر آنها پیروز گرداند، ولى طبع زندگى بشر و عالم آفرینش این است که هر کارى تدریجا و با فراهم شدن مقدمات انجام گیرد.

3- جمله" حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ" (انگیزه آنها حسدى از ناحیه خودشان است) ممکن است اشاره به این باشد که حسد گاهى در شکل هدف منعکس مى‏شود و آب و رنگ دینى به آن مى‏دهند، ولى حسدى که آنها در این زمینه نشان مى‏دادند حتى این رنگ را نیز نداشت بلکه صرفا جنبه شخصى داشت. (تفسیر المنار ذیل آیه مورد بحث)

این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به حسدى باشد که در جان آنها ریشه دوانیده است.       

حسود
پیام‏های آیه:

1ـ نسبت به روحیّات و برنامه‏هاى دشمنان خود، مواظب باشید. «وَدَّ» ، «یَرُدُّونَکُمْ»

2ـ در برخورد با دشمن نیز باید انصاف داشت. «وَدَّ کَثِیرٌ» (آیه مى‏فرماید: بسیارى از اهل کتاب چنین هستند، نه همه‏ى آنان)

3ـ  شعله‏ى حسادت، چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهى نیز فرو نمى‏نشیند. «حَسَداً» ، «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»

4ـ شما با ایمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتى مى‏یابید که دشمنان به شما رشک و حسد مى‏ورزند و مى‏خواهند شما به جهل، شرک و تفرقه‏ى زمان جاهلیّت برگردید. «وَدَّ کَثِیرٌ»،«لَوْ یَرُدُّونَکُمْ»

5ـ با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد کرد، گاهى لازم است حتّى با علم به کینه و حسادت آنها، با ایشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا»

6ـ فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانى است که مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى»

عفو، نشان ضعف نیست. خداوند بر انجام هر کارى تواناست و امروز نیز مى‏تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ اللَّهَ»،«قَدِیرٌ»

در اینجا به جاست تا این بحث را به ذکر چند روایت متبرک کنیم:

قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله): ارحموا ترحموا و اغفروا یغفر لکم (نهج‌الفصاحه، ص 51)

رحم کنید تا به شما رحم کنند و دیگران را ببخشید تا بخشیده شوید.

بسیارى از اهل کتاب (مخصوصاً یهود) بودند که تنها به این قناعت نمى‏کردند که خود آئین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مۆمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر چیزى جز حسد نبود. قرآن در آیه فوق به این امر اشاره کرده‏ است

قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله): تعافوا تسلط الضعانن بینکم (کنزالعمال، ج 3، ص 373)

با یکدیگر عفو و اغماضی کنید تا کینه‌ها از میان شما رخت بربندد.

قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله):اذا کان یوم القیامه ینادی مناد من بطنان العرش لیقم من علی الله اجره فلایقوم الا من عطا عن ذنب اخیه (کنزالعمال، ج 3، ص 373)

چون روز قیامت شود از باطن عرش ندا رسد: هر که اجر و پاداش بر خدا دارد برخیزد، تنها آن کس که از گناه برادر دینی خود عفو کرده است برمی‌خیزد.

قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله):عفو الله اکبر من ذنوبک (نهج‌الفصاحه، ح 421)

عفو و بخشش خدا بزرگ‌تر از گناهان تو است.

قال علی (علیه السلام): و علیکم بالتواصل و التباذل، و ایاکم و التدابر و التقاطع (نهج‌الفصاحه، نامه 47)

پس بپیوندید، با هم همچو دوست        بخشش و بخشایش هم بس نکوست

رومتابید ار که با هم همدلید             رشته پیوندها را مکسلید

 

قال علی (علیه السلام):العفو احسن الاحسان (کنزالعمال، ج 4، ص 98)

عفو و بخشش بهترین احسان و نیکی است.

قال علی (علیه السلام):شر الناس من لایعفوا عن الزلة و لا یستر العورة (غررالحکم، ج 4، ص 184)

بدترین مردم کسی است که از لغزش دیگران عفو و گذشت نکند و عیب‌پوشی ننماید.

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=221686